آدم های بزرگ زیادی در اطراف ما زندگی می کنند؛ ولی اغلب ما، چون زیادی کوتوله هستیم و هم زمان توهم بزرگی هم داریم، آنها را نمی بینیم و حتی بدتر از ندیدن... به کوچکی و حقارت متهمشان می کنیم.
من هم این اشتباه نابخشودنی را کرده ام و خودم را به خاطرش نمی بخشم و این نبخشیدن هیچ فایده ای هم ندارد!
روحم از اشتباهاتی که کرده ام کدر شده و پاکی و زلالی گذشته را ندارد! غبار مادی شدن تمام دنیایم را گرفته.
خوش به حال آدم هایی که تنها هستند... تنها می مانند... سکوت می کنند...
و با باز نکردن بی موقع دهانشان یا رها نکردن رشتۀ مسموم افکار و توهماتشان، آرامش ازلی و ابدی را برای خود فراهم می کنند. البته همین رفتار آنها هم قطعا برایشان عذاب آور است ولی خوشا به آنها که این عذاب را تحمل می کنند و بزرگ می مانند و بزرگ تر می شوند.
و بدا به حال من...
و افسوس و حسرت به خاطر آن روزها، آن کارها و آن حس ها....
و چیزی درست نمی شود؛ مخصوصا چیزی که بدجوری خراب شده.
و همانا انسان در رنج و سختی آفریده شده...
و خودش این رنج و سختی را برای خودش بیشتر و شدیدتر می کند....
برچسب : نویسنده : aramtarazdarya بازدید : 119