دوستت دارم و دانم که تو نیز...

ساخت وبلاگ

منو وقتی طلبیدی... که دلم هواتو کرده بود!

بهمن ماه 94 قرار بود که برسد... در هر صورت می آمد...

و من دوست داشتم که این بهمن را کنار تو بگذرانم و رو در روی تو... کنار ایوان طلایت... بشینم و اعتراف کنم که عاشقم!!

آن بهمن ماه که در آبان به آن فکر می کردم... برایم اتفاق نیفتاد... چون تو دوستم داشتی... چون تو مرا طلبیده بودی...

مناز تو ممنونم که ضامنم شدی... من از تو ممنونم که دستم را گرفتی...

ضامنم باش و دستانم را رها نکن ای امام خوبی ها و عشق ! ♥


برچسب‌ها: بی واسطه با خدا
+ نوشته شده در  چهارشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۴ساعت 12:7  توسط ツ ماه پیشونی  | 
آیا وقت آن شده که به "زندگی" سلام کنم؟...
ما را در سایت آیا وقت آن شده که به "زندگی" سلام کنم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aramtarazdarya بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 21:45